نظام قضایی سوئد تابع قوه مجریه است
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۳۷۸۶
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ به نقل از میزان ؛ حسن قشقاوی افزود: اساسا در کشورهای اروپایی با نظام پارلمانی چیزی تحت عنوان تفکیک قوا که «مونتسکیو» اعلام کرده بود، وجود ندارد؛ بنابراین سوئد و دانمارک نمیتوانند ادعا کنند که پلیس یا نهاد قضایی در این کشورها نهادهای مستقلی هستند؛ چنین چیزی وجود خارجی ندارد؛ در واقع در کشورهای اروپایی که اکثرا دارای نظام پارلمانی هستند چیزی تحت عنوان تفکیک قوا ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته حسن قشقاوی، این بدان معناست که در سوئد رئیس «سپو» یا همان پلیس امنیتی سوئد از سوی حزب حاکم و مقامهای سیاسی حاکم تعیین میشود؛ اینها نشان میدهند که در موضوع هتک حرمت به قرآن کریم در سوئد اراده سیاسی در کار است.
این کارشناس مسائل بین الملل، میگوید: اینکه دولتهای سوئد یا دانمارک بر اساس ایده محاسبه هزینه – فایده، چه محاسباتی انجام دادهاند، دقیقا مشخص نیست؛ اما معمولا این کشورها محاسبه هزینه – فایده انجام میدهند و در صورتی که هزینه برایشان سنگین باشد، چنین مجوزهایی را صادر نمیکنند و بقیه ماجرا مانند احترام به آزادی بیان برای آنها به وضوح بی معناست؛ این کار مطلقا هیچ ربطی به آزادی بیان ندارد.
آن چه در سوئد و دانمارک در جریان است آزادی توهین است نه آزادی بیان!
سفیر اسبق ایران در سوئد با بیان اینکه جنس حوادثی که اکنون در سوئد و دانمارک مشاهده میشود، آزادی توهین است، بیان کرد: آزادی توهین، تفرقه افکنی قومی و مذهبی را ایجاد میکند که از نظر حقوقی اهانت محسوب میشود؛ این اهانت هم در کنوانسیونهای بین المللی هم در منشور ملل متحد و هم در کنوانسیونهای حقوق مدنی و سیاسی کاملا امر محکومی خوانده شده است؛ به این معنا که اقدامی غیردموکراتیک است و با ادعای دموکراسی و آزادی بیان نمیتوان توهین به قرآن کریم را وارد چارچوب آزادی بیان کند.
قشقاوی، معتقد است چنین اقدامی فقط در چارچوب آزادی توهین و فحاشی قابل بررسی است؛ چرا که نتیجه آزادی توهین و فحاشی، نفرت افکنی قومی و مذهبی است که از لحاظ بین المللی محکوم است و صدها قطعنامه در این باره وجود دارد که آزادی توهین را محکوم میکند.
وی با تاکید بر اینکه این اقدام دولتهای اروپایی کاملا از نظر قوانین و قواعد بینالمللی هم غیر دموکراتیک و هم ضد آزادی بیان و هم نقض منشور ملل متحد است و اصلا نمیتوانند هتک حرمت به قرآن کریم را به عنوان آزادی بیان مطرح و معرفی کنند، توضیح داد: آزادی بیانی یعنی بیانی صورت بگیرد، اما در هتک حرمت قرآن کریم در سوئد و دانمارک بیانی صورت نگرفته است؛ مناظرهای میان فرد هتاک با علمای مسلمان صورت نگرفته تا کسی بتواند آن را در چارچوب آزادی بیان توجیه کند؛ این یک اقدام نفرقه افکنانه و ناشی از آزادی توهین است که نزد همه مکاتب انسانی محکوم و مذموم است.
هدف سوئد مبنی بر کسب پرستیژ از طریق ادعای آزادی بیان اثر عکس داشت
این کارشناس مسائل بین الملل در بخشی دیگر با اشاره به اینکه نهادهای پشت پرده صهیونیستی یا لابیهای دیگر، اروپاییها را مجبور به چنین کاری کرده اند یا اینکه کشورها به نوعی محاسبه پرستیژ کردهاند به این معنا که برای نشان دادن اصرار خود به آزادی بیان جهت کسب پرستیژ، صدور مجوز هتک حرمت به قرآن کریم از سوی پلیس را تکرار میکنند، اظهار کرد: آنها حتی اگر دنبال کسب پرستیژ باشند، در شرایط فعلی به این هدف هم نرسیده اند، چرا که ضربه سختی به چهره روشنفکری این کشورها وارد شده است و با تداوم هتاکی به قرآن، مقبولیت موجود خود را زیر سوال برده و خود را در معرض محکومیت قرار داده اند؛ گذشته از جوانان و علمای مسلمان، قطعا روشنفکران غیرمذهبی و سکولار هم قادر به پذیرش این امر نیستند.
باید با ابزار اقتصاد علیه سوئد و دانمارک در مقابل هتاکی به قرآن کریم ایستاد
قشقاوی همچنین درباره اقدامهایی که جهان اسلام باید در برابر موضوع هتک حرمت به قرآن انجام دهد، تصریح کرد: نکاتی که مقام معظم رهبری به درستی در پیامشان اشاره کردند و گفتند که آنها در برابر جهان اسلام آرایش جنگی گرفتهاند، باید مورد توجه قرار بگیرد؛ تحلیل مقام معظم رهبری تحلیل دقیق و درستی است؛ از آنجا که این کشورها بنده پول هستند و خدا و زندگی برای آنها پول و اقتصاد است، جهان اسلام باید در کنار اقدامهای دیپلماتیک اقدامهای اقتصادی انجام دهد؛ زیرا تنها موضوعی که اینها را متحمل درد و رنج میکند، مسائل مادی است چرا که اینها روح معنوی ندارند و روح انسانی هم در چارچوب مادیات برای آنها تعریف میشود و دموکراسی و موضوعاتی مانند آزادی بیان شوآف غیرواقعی است و برای آنها وجود خارجی ندارد.
سفیر پیشین ایران در سوئد در پایان گفت: این کشورها باید برخورد اقتصادی بشود، چرا که این کشورها به محض اینکه ببینند منافع اقتصادیشان به خطر افتاده، دست از چنین اقدامهایی بر میدارند و اگر اقتصاد و پول این کشورها به خطر بیفتد، پا پس میکشند؛ آنها تا زمانی که ضربهای جدی یا احساس آسیب دیدن از ضربهای جدی به منافع اقتصادی خود را تجربه نکنند، به رویه خود ادامه میدهند.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
کلیدواژه: هتک حرمت به قرآن سوئد و دانمارک قرآن کریم آزادی توهین کشور ها برای آن ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۳۷۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقاد شدیدالحن از حکم اعدام توماج | کسانی عمدا حیثیت نظام را بر باد میدهند؟
اینکه خوانندهای با خواندن اشعاری، هرچند مخالف نظام، به اعدام محکوم شود، با چه منطقی سازگار است؟ منطق حقوقی یا اجتماعی یا سیاسی یا امنیتی؟ شاید هیچکدام.
گاه گفته میشود که «منطق حقوقی» مستقل است و استقلال قاضی از همین رو است؛ اما نقد «پوزیتیویسم حقوقی» جایی برای این ادعا باقی نگذاشته است. قاضی نیز مانند همگان درگیر زندگی اجتماعی و تجربه سیاسی است و فارغ از آن نمیتواند حکم دهد.
دکتر کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت: از همین رو است که مقولاتی مانند عوامزدگی، شهریزدگی، غربزدگی یا شرقزدگی برای یک قاضی نیز صادق است. اینکه یک قاضی باید از کارشناس فنی استفاده کند تا حکمش روا باشد، از همین رو است؛ کارشناس فنی هم محدود به حوزه ساختمان یا امور امنیتی نیست. کارشناس هنری، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی هم از آن جمله است که کمتر به آن توجه میشود.
حکم اعدام، خود مشمول همین حکم است. فراموش نکردهایم که سالها پیش حکم اعدام دکتر هاشم آغاجری صادر شد و فضای بینالمللی را بر ضد ایران برآشفت. چهرهای خشن و بیتمدن از کشور آفریدند که قرار است یک استاد دانشگاه را به دلیل سخنرانی اعدام کنند. در همان زمان تصور کسانی بر این بود که این صرفا یک تهدید است و او اعدام نخواهد شد؛ و چنین هم شد؛ اما تنها چیزی که برای ایران باقی ماند، چهرهای بسیار مخدوش بود.
برخی «دستاندرکاران بیرونی» قوه قضائیه بیتوجه به ابعاد ملی و بینالمللی چنین احکامی میخواهند؛ مثلا به تصور خود بازدارندگی ایجاد کنند یا چهرهای انقلابی از خود نشان دهند درحالیکه آنگاه که در مرحله تجدیدنظر چنین احکامی نقض شود، دیگر اعتبار و اقتداری باقی نمیماند و ما میمانیم و حیثیتی که بر باد رفته و تبلیغاتی جهانی که به خاطر هیچ و پوچ شکل گرفته است.
درباره پرونده مورد بحث این روزها، برخی از اشعار این «رَپِر» همان محتوایی را دارد که برخی از «خودیها»، خون در دل و پا در گِل، بیان میکنند. انتظار دارید همه به یک زبان به نقد اجتماعی-سیاسی بپردازند؟ ظرفیت خود را بالا ببرید؛ بخشی از اصلاح و مبارزه با فساد را به نقدهای تند و تیز جوانان بسپارید؛ حتما ضرر نمیکنید و آنان نیز اگر برخورد درست ببینند، شاید زبان خود را اصلاح کنند. حتی اگر زبان خود را اصلاح نکنند، باز هم باید تحمل کنید.
همینجا بگویم که من هیچگونه علاقهمندی به برخی از رویهها و افکار این نسل معترض ندارم و فاش میگویم که آنان نیز به دلیل بیتدبیریهای ما دقیقا مانند خود ما سطحی و خودمحور و دیکتاتور هستند. خجل از ننگ بضاعتیم؛ چون دقیقا «کپی» برابر با اصل خود ما هستند. هیچ تسامحی در بیان ندارند و فقط باید با آنان همدست و همداستان باشیم تا مقبول درگاهشان باشیم. برای آنان بسیاری از شخصیتهای سیاسی درد و رنجکشیده که قدم در راه عدالتطلبی و آزادی گذاشتهاند و رنج زندان و تلخی حرمان کشیدهاند، یکساناند. از منظر آنان همه بر خطایند. تنها خود را بر حق میدانند.
درباره توماج صالحی اگر اکنون زیر تیغ نبود، نظرات خود را شفافتر ابراز میکردم که حتما خوشایند او نبود؛ اما همه اینها به آن معنا نیست که موافق اعدام آنان باشیم. آزادی چنین هنرمندانی میتواند به بهبود درک ما از وضعیت جامعه کمک کند و زخم عمیق مردم را از فساد بازنماید؛ آتشی نهان است اندرین تیغ آبدار. آزادی یادگرفتنی و تمرینکردنی است. در درجه نخست این خودِ نظام است که باید درک و تعهد به آزادی را پیشه کند.
وقتی چنین نباشیم، اعتراض نسل جوان بر ما رنگ طغیان و جلوه عصیان به خود میگیرد. مسابقهای که در میان برخی مسئولان کشور برای بیحیثیتکردن چهره ایران در جهان پدید آمده، حقیقتا شگفتآور است. گویی این افراد از محیط بسته خویش بیرون نیامدهاند تا ببینند که یک حکم بدوی اعدام که به خیال خود برای «بازدارندگی» صادر میکنند و معمولا در تجدیدنظر نقض میشود، چه بلایی بر سر چهره ایران در داخل و خارج میآورد.
البته نه چنین است، بلکه محتمل است که برخی به عمد چنین کنند تا پیوندهای حیثیتی جمهوری اسلامی را با مردمان و با جهانیان بگسلند تا در محیطی کاملا گسسته از جهان به تحصیل منافع و تحکیم مواضع خویش بپردازند. نتیجه سخن با رئیس محترم قوه قضائیه است که جز او کسی مسئولیت رسمی در این زمینه ندارد تا به چنین وضعیتی رسیدگی کند. گویی همواره دستانی آلوده در برابر چشم همگان در پی آلودهکردن تعمدی چهره ایران در جهان بوده است. شاید از اینرو مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرده است که این حکم بدوی و قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور است. از سوی دیگر، سخن با دستگاههای فرهنگی نیز هست که با هزینههای بسیار فعالیتهای برونمرزی دارند و بازتابی از چهره ایران در جهان نشان نمیدهند و در برابر چنین فضای آلودهای از طرف «خودیها» سکوت مطلق کردهاند.